خامنه ای: » جام زهر پذیرش قطعنامه جنگ ایران و عراق را واقعیتها بدست امام داد، من در تصمیم گیری ها شرکت نداشتم، بطور خلاصه بگویم « من نبودم !»»

12/10/2008

بیست سال پیش در روزهای پایانی تیر ماه 1367 آیت الله خمینی جام زهر پذیرش آتش بس در جنگ ایران و عراق را سرکشید و قبول قطعنامه را » مسأله بسیار تلخ و ناگوار» ارزیابی کرد . او در بیان علل پذیرش غیر قابل پیش بینی قطعنامه به «حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری می‌کنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد» اشاره کرد.

بیست سال بعد، نه تنها هیچ یک از » حوادث و عوامل » پذیرش آتش بس برای مردم ایران «روشن» نشده بلکه حکومت روحانیون شیعه دست به تحریف حیرت انگیزی از ناکامی خود در جنگ با عراق زده است . برای مثال آیت الله خامنه ای میگوید: » پيروزي مطلق جمهوري اسلامي ايران در پايان جنگ تحميلي هشت ساله، غيرقابل ترديد است، زيرا رژيم بعثي صدام كه با پشتيباني همه جانبه بين المللي براي ساقط كردن نظام اسلامي و تجزيه كشور وارد خاك ايران شده بود، در پايان جنگ، با دست خالي و تلفات انساني بالا و خسارات فراوان از خاك كشور بيرون رانده شد، ضمن آنكه ملت ايران نيز در پايان اين جنگ به قابليت هاي بالا و غيرقابل تصوري رسيد.» ( روزنامه اعتماد ملی 30 مهر 1385 » دیدار مقام معظم رهبری با جمعي از رزمندگان، ايثارگران و فرماندهان دوران دفاع مقدس كه سابقه پنجاه تا صد ماه حضور در مناطق عملياتي را دارند»)

آیت الله خامنه ای واقعیت های مسلم تاریخی کشورمان را به نحو خارق العاده ای تحریف میکند. در لابلای نوشته و روزنامه و مجلاتی که سالهاست انبار کرده ام به شماره 52 ( فروردین و اردیبهشت 1368) نشریه » راه مجاهد» ( که توسط آقای لطف الله میثمی منتشر میشد) برخورد کردم که گزارش قابل توجهی از جلسه » پرسش و پاسخ» با حجت الاسلام خامنه ای به مناسبت «هفته وحدت» در آذر ماه سال 1367 در دانشگاه تهران منتشر کرده بود. در این پرسش و پاسخ دانشجویان خامنه ای را که هنوز به مقام غیر پاسخگوی » ولایت فقیه» دست نیافته بود به چالش کشیده اند . مطلب به شرح زیر است:

خامنه ای: » جام زهر پذیرش قطعنامه جنگ و عراق را واقعیتها بدست امام داد، من در تصمیم گیری ها شرکت نداشتم، بطور خلاصه بگویم « من نبودم !»»

« سئوال: «شما که جام زهر را به امام دادید و ایشان را مجبور به نوشیدن آن کردید، حالا چه برنامه ای دارید؟»

خامنه ای: « در رابطه با جام زهر باید بگویم که این ما نبودیم که جام زهر را به امام دادیم، بلکه جام زهر را واقعیتها بدست امام داد. مسئله دیگر اینکه من از سال 62 به بعد در هیچ یک از تصمیم گیری های جنگ نبودم. البته ممکن است بگوئید که ریاست شورایعالی دفاع را داشته ام . درست، ولی شورایعالی دفاع تصمیمات جنگ را نمی گرفت. البته گاهی با من مشورت می کردند، من هم بعضأ نظراتم را میگفتم، ولی من تصمیم گیرنده نبودم. حالا سیر قضیه را برای شما میگویم. حضرت امام نامه ای دادند که سی و چند نفر از برجستگان مملکتی، اعم از دولتی و غیر دولتی، جلسه ای تشکیل بدهید . این جلسه در دفتر من تشکیل شد. امام فرمودند قضیه را با اینها در میان بگذاری . شب قبل از جلسه ، احمد آقا آمدند و گفتند حضرت امام نامه ای نوشته اند که در آن جلسه خوانده شود. من تا قبل از باز شدن نامه از متن آن اطلاعی نداشتم و فکر میکردم که امام می خواهند با ما مشورت کننند. حضرت امام در آن نامه فرموده بودند فلان شخصیت کشوری به من چنین گفت و فلان شخصیت نظامی هم به من چنین گفت ( البته ایشان اسامی را گفته بودند ) و من آتش بس را قبول دارم. درآن نامه امام علل آتش بس را گفته بودند. روز بعد جلسه ای در مجلس با شرکت عده زیادی از شخصیتهای مملکتی تشکیل شد، حدود 500، 600 نفر، که اعضای شورای نگهبان هم بودند، و در آن جلسه هم نامه خوانده شد. حضرت امام گقته بودند آتش بس را بپذیرید و ما از حضرت امام خواهش کردیم ما قطعنامه را قبول کنیم تا دشمن سوءاستفاده نکند. و بطور خلاصه بگویم » من نبودم»»

بیان دیدگاه